سوالات می توانند به افراد کمک کنند تا خودشان فکر کنند؛ با این حال، همه سوالات یکسان ایجاد نمیشوند. در مدرسه، هر هفته، مسائل ریاضی سختی به ما داده میشد تا با بیشترین سرعت و زیبایی ممکن آن را حل کنیم. وقتی کسی جواب را نمیدانست، پاسخ درست به او گفته میشد.
کارکرد مدرسه به این شکل بود و بسیاری تصور میکنند که باید این منطق را وارد تجارت کنند و اگر کسی مشکلی دارد باید با فرض وجود پاسخ درست، به او مودبانه جواب داد. این گروه اعتقاد دارند هدفتان باید حل سریعتر مشکل با جواب صریح و یکسان باشد.
اما زندگی واقعی مانند مدرسه و کلاس ریاضی نیست، پاسخهای بالقوه بسیاری وجود دارند و گاهی هیچیک از آنها به طور عینی پاسخ درست شما نخواهد بود.
سوال پرسیدن خود را تقویت کنید
مرد را با سوالاتش قضاوت کنید و نه پاسخهایش. ولتر
پرسشها نه تنها به افراد کمک میکنند تا پیش از اینکه به تصمیم قاطعی برای انجام کارها برسید، مسائل را برای خودتان روشن کنید و درواقع باید به جای پاسخ درست به دنبال سوال درست باشید. با این حال، همه سوالات یکسان ایجاد نمیشوند.
برای بهبود توانایی خود در پرسیدن سوالات عالی، باید مسائل را درک کنید. سوالات متضاد بسیاری وجود دارند که به احتمال زیاد باعث تأمل عمیق میشود. در ادامه برخی از آنها را میخوانید:
سوالات باز در مقابل سوالات بسته
سوال بسته سوالی است که میتوانید با بله یا خیر به آن پاسخ دهید. آنها اغلب با این کلمات شروع میکنند: “آیا شما . . . ” .
همانطور که از نام آن پیداست، سوالات بسته به جای باز کردن مکالمات، تمایل به بستن مکالمات دارند. در مقابل، سوالات باز به گیرنده این امکان را میدهد که به شیوه دلخواه و موردنظر خود پاسخ دهند. مانند:
حالتان خوب است؟ (بسته)
چه احساسی دارید؟ (باز)
سوالات پیشرو در مقابل کنجکاوانه
هنگامی که یک دادستان در دادگاه شروع به بازجویی فرد مقابل خود میکند، “آیا این درست نیست. . . ” آنها یک سوال اصلی می پرسند. برای تعریف آن میتوان این طور گفت؛ در هنگام پرسیدن سوال پیشرو، شما فرد را به سمت دادن پاسخی که میخواهید بشنوید یا انتظار دارید سوق میدهید.
در مقابل سوال کنجکاوانه به گونهای مطرح میشوند که میتواند بینهایت پاسخ احتمالی داشته باشید و پاسخدهنده را به تفکر بیشتری وادار میکند. سوالاتی مانند:
آیا فکر نمیکنید بهتر باشد [پیشنهاد شما]؟ (پیشرو)
گزینههای شما چیست؟ (کنجکاوانه)
یک سوال اصلی همیشه چیز بدی نیست. در واقع، پرسشهای راهنمای باز که ایدهای را فرض میکنند و افراد را تشویق میکنند تا اهمیت آن را توضیح دهند، میتوانند به افراد کمک کنند تا توجه خود را مجدداً متمرکز کند؛ آن هم به دور از الگوهای فکری غیرمفید به سمت روشهای تفکر سالمتر.
مزایای تفویض اختیار موثر چیست؟ (پیشرو)
چه دلایل دیگری میتواند این موضوع را توضیح دهد؟ (کنجکاوانه)
سوالات پیچیده در مقابل سوالات ساده
آیا تا به حال دیدهاید که یک مصاحبهکننده تلویزیونی از مهمان خود سوالی بپرسد که آنقدر طولانی است که مصاحبهشونده باید بپرسد، “ببخشید، سوال چی بود؟” سوالات بیش از حد طولانی، یا مجموعهای از سوالاتی که در کنار هم قرار دارند، آنقدر پیچیده هستند که مردم را وادار به فکر کردن نمیکنند. اغلب، سادهترین پرسشها تاملبرانگیزترین و چالشبرانگیزترین پرسشها برای پاسخگویی هستند مانند:
وقتی X را گفتید، اهمیت Y را به من یادآوری کرد. با توجه به اینکه Z اتفاق میافتد، و با در نظر گرفتن A، B و C، چگونه میبینید که این موضوع بر اولویتهای شما نسبت به دنیای در حال تغییر امروز، تأثیر میگذارد؟ (پیچیده)
در حال حاضر چه چیزی برای شما مهم است؟ (ساده)
اطلاعاتی در مقابل پرسشهای بازخوردی
سوالی که هدف اصلی آن بازیابی اطلاعات است بعید است که تفکر عمیق را تقویت کند. با این حال، برای پرسیدن یک سوال تفکر برانگیز، درک نکات و عواقب موقعیت شخصی ضروری نیست. در حالی که سوالات بازخوردی ممکن است اطلاعات کمی برای شخصی که میپرسد داشته باشد اما برای شخص دریافتکننده بسیار پراهمیت باشد.
چی شد؟ (اطلاعاتی)
بزرگترین آموخته شما از این موقعیت چه بود؟ (بازخوردی)
پرسیدن چرا در مقابل چگونه و چه
این بحثبرانگیزترین بینشی است که در مورد سوال پرسیدن میتوان یاد گرفت. ممکن است فکر کنید سوالاتی که با چرا شروع میشوند از همه قویتر هستند، اما معلوم میشود که اغلب اینطور نیستند.
سوالات چرایی گارد دفاعی گیرنده را تحریک میکند، حتی زمانی که با نیت کنجکاوی از آنها پرسیده شود. همچنین به جای شناسایی بسیاری از دلایل احتمالی، حرکتی جزئی به سمت یک پاسخ وجود دارد که معمولاً با کلمه “زیرا” شروع میشود.
پشت هر سوال چرا یک سوال قدرتمندتر “چه” یا “چگونه” وجود دارد. مثلا:
چرا این کار را کردی؟ (چرایی)
برای رسیدن به چه چیزی تلاش میکنید؟ (چگونگی)
سوالات مربیگری
کوچینگ مؤثر در مورد پرسیدن سوالات درست در زمان مناسب است. انواع سوالاتی که در این زمینه میتوانید بپرسید را میتوان اینگونه در نظر گرفت:
سوال متمرکز: چالش واقعی در اینجا برای شما چیست؟
سوال اساسی: چه میخواهید؟
سوال تنبلانه: چگونه میتوانم کمک کنم؟ یا از من چه میخواهی؟
سوال استراتژیک: اگر به این موضوع بله بگویید، به چه چیزی باید نه بگویید؟
سوال یادگیری: چه چیزی در اینجا برای شما مفیدترین یا ارزشمندترین بود؟
توجه داشته باشید که چگونه همه سوالات مفاهیم ذکر شده در بالا را ترکیب میکنند: آنها باز، کنجکاو، ساده، بازخوردی هستند و با «چگونه» و «چه» شروع میشوند.
البته اهمیت کلمات را نباید نادیده گرفت. گاهی تعریف یک کلمه انقدر ساده است که پرسیدن آن سادهلوحانه به نظر میرسد اما هنگامی که سر یک موضوع در حال بحث با کسی هستید، بعد از گذشت زمان متوجه میشوید که هردو یک چیز را میگفتید اما از کلمات متفاوتی در جملات خود استفاده میکردید.
اهمیت سکوت
یک نکته واضح، اما مهم در مورد پرسیدن سوال وجود دارد: وقتی سوال قدرتمندی میپرسید، باید سکوت کنید و فضا را برای تفکر عمیق نگه دارید. عوامل زیادی وجود دارد که این کار را سخت میکند.
به طور خاص، سکوت میتواند ناراحتکننده باشد و تمایل به پر کردن آن وجود دارد. یک سوال قدرتمند اغلب شما را وادار به تفکر میکند و از این روش میتوانید بفهمید که چقدر روی مسئله اشراف دارید و روی افکاری که در سرتان است متمرکز میشوید.
البته برای اینکه سوال درست بپرسید باید خویشتنداری را تمرین کنید.
همین حالا شروع کنید
به عنوان یک رهبر، حفظ یک ذهنیت کنجکاوانه سودمند است. اگر میخواهید مردم را وادار کنید تا خودشان فکر کنند، باید سوالات قویتری بپرسید که به دیگران کمک میکند تا نوری را به مناطق تاریک ذهنشان بتابانند که هنوز آنها را سازماندهی نکردهاند.
همه ما هر از گاهی به پرسش های خوب نیاز داریم تا بینشهایی را به دست آوریم و به نتیجه برسیم. برای پرسیدن سوالات خود به چه کسی اعتماد میکنید؟ فکر میکنید ممکن است از شما چه بپرسند؟ شاید، وقت آن رسیده است که بفهمیم!