چرا برنامه‌ریزی استراتژیک مهم است؟

آیا با استراتژی سازمانتان آشنا هستید؟ تحقیقات نشان داده است که حداقل در 50% از مواقع سازمان‌ها موفق نمی‌شوند که به تارگت‌های ماهانه مطابق با استراتژی سازمانشان دست یابند؛ چرا که همه افراد سازمان در جریان استراتژی نیستند یا اکثر افراد متوجه استراتژی سازمانشان نمی‌شوند.

در ادامه این پست با ما همراه باشید تا بهتر متوجه شوید که چرا برنامه‌ریزی استراتژیک مهم است؟

برنامه‌ریزی استراتژیک چیست؟

برنامه‌ریزی استراتژیک یک پروسه درحال اقدام از اطلاعات در دسترس است برای ثبت کردن مسیر هدف حرفه‌ای یک سازمان.

از این پروسه برای اولویت‌بندی کردن، تخصیص منابع، هم‌مسیر کردن کارمندان و سهام‌داران در مسیر اهداف سازمان و اطمینان پیداکردن از اینکه این اهداف با دیتای موجود هم‌خوانی داشته باشند، استفاده می‌شود.

نکته مهمی که در پاراگراف بالا باید به آن توجه ویژه‌ای داشت این است که برنامه‌ریزی استراتژیک، یک پروسه در حال حرکت محسوب می‌شود، برنامه‌ریزی استراتژیک چیزی نیست فقط شامل یک جلسه باشد و بعد از آن رها شود.

پروفسور کلیتون کریستنسن (Clayton Christensen)، استاد دانشکده بازرگانی هاروارد (Harvard Business School)، در دوره آنلاین «استراتژی مخرب» (Disruptive Strategy)، تاکید می‌کند که در مطالعه‌ای روی فارغ التحصیلان “HBS” که کسب و کاری را راه‌اندازی کردند، 93% درصد از کسانی که استراتژی‌های موفقی طراحی کرده بودند، از برنامه اصلی‌ خودشان فاصله گرفتند.

کریستنسن می‌گوید: «بیشتر مردم استراتژی را یک رویداد می‌دانند، اما این صحیح نیست. ما زمانی که با فرصت‌ها و تهدیدهای پیش‌بینی‌نشده مواجه می‌شویم، باید پاسخ مناسبی ارائه دهیم. گاهی اوقات این پاسخ‌ها موفقیت‌آمیز هستند، گاهی اوقات هم نه. با این حال بیشتر استراتژی‌ها از طریق این نوع از فرآیندها توسعه می‌یابند. اغلب اوقات، استراتژی که منجر به موفقیت می‌شود، از دل فرآیندی بیرون می‌آید که، تقریباً در هر صنعتی، 24 ساعتِ 7 روز هفته در حال کارکردن است.

برنامه‌ریزی استراتژیک به زمان، تلاش و ارزیابی مستمر نیاز دارد. درصورتی که توجه مناسب و کافی را به این پلن اختصاص دهید، می‌توانید مطمئن باشید که نتیجه و بازخورد خوبی خواهید گرفت.

مزیت‌های برنامه‌ریزی استراتژیک

1. ایجاد یک روند متمرکز و روبه‌ جلو

استراتژی روی همه کارمندان تاثیر دارد و یک برنامه روبه جلو برای رسیدن به اهداف سازمان محسوب می‌شود. یکی از مزیت‌های کاملا چشم‌گیر برنامه‌ریزی استراتژیک این جاست که یک چشم‌انداز صعودی ایجاد می‌کند که می‌تواند کارمندان و سهام‌داران را با هم همسو سازد.

این همسویی به این دلیل اتفاق می‌افتد که توسط این برنامه افراد متوجه می‌شوند که اهداف سازمان چیست، چرا این اهداف انتخاب شده‌اند و چطور می‌توانند برای رسیدن به این اهداف کمک‌کننده باشند. داشتن چنین برنامه‌ای باعث افزایش حس همبستگی میان افراد و افزایش مسئولیت‌پذیری میان آن‌ها می‌شود.

2. جلب توجهات به سمت خطاها و نقص در استدلال‌ها

هر تصمیمی که شما می‌گیرید، کمی تعصب ذاتی دارد. زمانی که شروع به طراحی برنامه‌های استراتژیک می‌کنید، ناخودآگاه مجبور می‌شوید تصمیماتتان را بارها و بارها مرور کنید و توضیح دهید براساس استفاده از چه دیتایی این تصمیمات را گرفته‌اید. به این شکل می‌توانید خطاهای شناختی را پیدا کنید.

چند نمونه از خطاهای شناختی عبارتند از:

• اثر تازگی: کشش به انتخاب گزینه‌ای که اخیرا ارائه شده است، به دلیل اینکه برای ذهن شما تازگی دارد.

• خطای “Occam’s razor”: کشش به اینکه که واضح‌ترین تصمیم، بهترین تصمیم است.

• خطای اینرسی: کشش برای انتخاب مسیری که باعث می‌شود که به صورت مشابه فکر، احساس و تصمیم‌گیری کنید.

یک خطای شناختی دیگر وجود دارد که ممکن است تشخیص آن کمی مشکل باشد و آن هم خطای تایید (confirmation bias) شناخته می‌شود. زمانی که به دنبال این هستید که به یک دیدگاه خاص اعتبار بدهید، این کشش وجود دارد که فقط به اطلاعاتی توجه کنید که منجر به تایید آن دیدگاه می‌شود.

اگر در حال حاضر در حاضر جمع‌آوری دیتا و طراحی پلن‌های مختلف برای سازمانتان هستید، بهتر است تمام برنامه‌ها لیست و آن‌ها را بررسی کنید تا ببینید کدام یک از آن‌ها، استراتژی شما را رد یا تایید می‌کنند.

اینکه بتوانید این خطاها را بشناسید و آن‌ها را اعمال یا رد کنید، به زمان و انرژی بسیار و همکاری تمام اعضای تیم نیاز دارد، با این‌ حال این شیوه باعث می‌شود که در نهایت استراتژی تیمی قوی‌تری داشته باشید.

داشتن یک برنامه استراتژیک به شما این امکان را می‌دهد که روند پیشرفت کارتان را بررسی کنید. وقتی که هر تیم و دپارتمان بتواند تصویر بزرگ‌تر و چشم‌انداز شرکت را بداند، روند پیشرفت آن‌ها می‌تواند تاثیر کاملا مستقیمی روی موفقیت آن داشته باشد.
با طراحی برنامه استراتژیک و تعریف اهداف سازمان، شاخص‌های عملکرد کلیدی در سطح سازمانی قابل اندازه‌گیری هستند.

سپس این اهداف را می توان به واحدهای تجاری، بخش‌ها، تیم‌ها و افراد تعمیم داد. این تضمین می‌کند که تمام سطوح سازمان همسو با برنامه استراتژیک کار می‌کنند.

نکته مهم این است که بدانید با اینکه برنامه شما برای چشم‌اندازی دور و ساختاریافته نیز هست، همچنان باید در حال اجرا باشد. آماده باشید که KPIهای خود را با تغییر اهداف عوض و دلایل تغییر را به سازمان خود منتقل کنید.

بهبود مهارت برنامه‌ریزی استراتژیک

همانطور که قبلا هم گفتیم برنامه ریزی استراتژیک می‌تواند چشم‌انداز سازمان شما، فرایندهای اجرایی و عملی مطابق با اهدافتان را بهبود بخشد. اگر برنامه‌ریزی استراتژیک مهارتی است که شما تصمیم به بهبود آن دارید، می‌توانید از روش‌های مختلفی که با برنامه شخصی شما همخوانی دارند، مانند دوره‌ها و کلاس‌های آنلاین استفاده کنید.

اینکه برای آینده کسب‌و‌کارتان برنامه‌ریزی کنید تنها روشی است که می‌توانید از موفیقت آن اطمینان حاصل کنید. اینکه شما بتوانید یک برنامه پایه طراحی کنید و آن را با کارمندانتان به اشتراک بگذارید، نکته‌ای است که می‌تواند سازمان را به سمت اهداف روبه جلو سوق دهد.
برای این کار زمان بگذارید و همه چیز را به صورت جزئی طراحی کنید، این کار ممکن است در ابتدا کمی سخت یا حتی عجیب به نظرتان برسد، اما به محض اینکه اولین نتیجه را از آن بگیرید، دیدگاهتان کاملا نسبت به آن تغییر خواهد کرد.

منبع: online.hbs.edu
investopedia.com